رمان عشق بچه های دبیرستانی

ساخت وبلاگ
آتوسا هم که متوجه این موضوع شد با ذوق شروع کرد به تعریف کردن.... آتوسا: آقا اولش که چیز خاصی نبود رفتم داخل مغازه هم آب هم دستمال برداشتم،یه آیینه بالای یخچال بود منم دیدم مقنعه ام داغونه نشستم درستش کردم،حالا مگه این درست میشد؟؟هی موهام از این طرف در میومد از اون طرف در میومد.فکر کنم یه ربعی جلوی آیینه بودم که یه صدایی از پشتم گفت:به خدا خوبه الان. منم یه هین بلند کشیدم و وقتی برگشتم خشکم زد. حدس بزنین پشتم کی بود؟؟ آمیتیس:آتوسا مثل آدم تعریف کن چرا هی وسطش سوال میپرسی؟ آتوسا :خب هیجانش اینه که وسطش سوال بپرسم بی ذوق. ماتیسا:حالا کی پشتت بود؟ رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : وارثان پارت55,وارثان پارت51,وارثان پارت52,وارثان پارت58,وارثان پارت57,وارثان پارت5, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 696 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 0:06

آتوسا با ذوق گفت:آرمااااان من و آمیتیس داشتیم با دهان باز نگاهش میکردیم. با بهت گفتم:خب بعدش؟بقیشون چی؟ آتوسا:بعدشم سریع یه ببخشید گفتم ورفتم کنار،آرمان هم گفت اشکالی نداره آتوسا. آتوسا:با تعجب پرسیدم اسم من رو از کجا میدونی؟ پسره پرو ابرو میندازه بالا میگه دیگه دیگه.. منم که میدونستم این تا نخواد چی میگه چپ نگاهش کردم و بعد حساب کردم اومدم بیرون که هیراد و آرشاویر و مهراد رو با اون پسر جیگره که فرم تنش نبود دیدم و اومدم پایـــــــان آمیتیس:همین؟این همه تو با هیجان تعریف کردی من فکر کردم تو سوپرلب گرفتین. بعد زدن این حرف یه چشم غره رفت. رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : پارت61 وارثان,وارثان پارت69,وارثان پارت63,فروزن پارت6,وارثان پارت68,وارثان پارت6,وارثان پارت64,وارثان پارت66, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 388 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 9:57

آتوسا: بی ادب بی شخصیت،میگم ماتی بریم اونورتر بریم ببینیمشون؟ آمیتیس:من هم که بوقم دیگه؟        آتوسا:شک نکن. آمیتیس با لحن بچگانه ای گفت:کفاثت بیجور(کثافت بیشعور) آتوسا: چی میگی ماتی بریم؟ ماتیسا:برای بار هزار و یکم میگم به من نگو ماتی بدم میاد(-_-)،بعدشم برای من فرقی نداره میخواین بریم میخواین بمونیم ،نظر آمیتیس رو بپرس. آمیتیس:چه عجب یکی من رو آدم حساب کرد. دستم رو دور شونه هاش انداختم و گفتم:فرشته ها رو که آدم حساب نمیکنن گوگولی. آتوسا:اوووووق آمیتیس:دختره یا پسره؟ آتوسا:دو قلو،فداشون بشی آمیتیس:من چرا فداشون بشم؟حیف جوننم،بابای گمنامشون فداشون بش رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : وارثان پارت78,وارثان پارت74,وارثان پارت75,فروزن پارت7, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 401 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 9:56

دوستای گلم امتحانات مستمر شروع شده و برام خیلی سخته هر روز پارت بزارم،پس اگر وقفه افتاد واقعا شرمندم ایدی پیج اینستاگرام هست @roman_wenoos خوش حال میشم فالو کنید؛(عکس شخصیت ها هم اونجا هست) دوستتون دارم ونوس رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : حتما بخونید,حتما بخونید خیلی قشنگه,حتما بخونید قشنگه,خیلی جالبه حتما بخونید, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 387 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 9:56

آتوسا:اکیپ آرمان ایناا:d من و آمتی خشک شدیم!یه نگاه بهم  انداختیم و یهوجیغ کشیدیم.بلند شدیم و شروع کردیم به چرخیدن . جیغامون که تموم شد شروع کردیم به زدن آتوسا بخاطر خوش شانسیش ماتیسا:آتی هیراد هم بود؟ کل اکیپشون  بودن؟ آتوسا:آره بابا!تازه یه پسر دیگه هم با خودشون آورده بودن خیلی خوشگل بود ولی فرم تنش نبود میخورد بزرگ تر باشه، ته چهره  آرشاویر رو میزد، به احتمال%99داداششه. آمیتیس:ناموسا به چشم برادری خوب چیزین. ماتیسا:گمشو بابا به چشم برادری چیه آخه؟؟؟(-_-) اگه به من باشه میخوام با همشون ازدواج کنم. آمیتیس:از بس که خاک برسری. ماتیسا:همینه که هست همشون خورد رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : وارثان پارت4, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 454 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 11:47

خلاصه:داستان نه همخونه ایه،نه هم دانشگاهیه،نه ازدواج اجباری،نه پلیسی.

داستان درمورد عشق بچه های دبیرستانیه؛داستانی که خیلی به واقعیت نزدیکه.....

 

رمان عشق بچه های دبیرستانی...
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : خلاصه ای از کودتای 28 مرداد,خلاصه ای از تاریخ ایران,خلاصه ای از واقعه عاشورا,خلاصه ای از زندگینامه سعدی,خلاصه ای از زندگینامه فردوسی,خلاصه ای از واقعه کربلا,خلاصه ای از زندگینامه ابوعلی سینا,خلاصه ای از زندگینامه سعدی شیرازی,خلاصه ای از کتاب راز,خلاصه ای از زندگی فردوسی, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 734 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:53

ماتیسا:ماه تنها آتوسا:نام دختر کوروش بزرگ آمیتیس:نام دختر خشایارشاه هخامنشی مهگل:ماه گل آهو:غزال هیراد:کسی که چهره ای شاد و خوش حال دارد آرشاویر:مرد مقدس آرمان:آرزو مهراد:بخشنده بزرگ آرتان:برادر داریوش اول آرسام:نام پسر داریوش شاه اهورا:در فرهنگ ایران باستان(خداوند) مانی:نام بنیانگذار آیین مانوی،پیامبر ایرانی در زمان شاهپور ساسانی رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 360 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:53

ماتیسا:مهم اینه که نتونستن ثابت کنن و ضایع شدن. آمیتیس:خدایی از اکیپشون خیلی بدم میاد،یه مشت خز ،سوسول،چابلوسه سبک. آتوسا:اره خیلی حال بهم زنن،یادتونه سر تولد عاطی چطور به رضا(داداش عاطفه)چراغ سبز نشون میدادن؟ آمیتیس:اون که دیگه خیلی داغون بود اصلا حرفشو نزن. ماتیسا:میشه از بحث آذرینا بکشین بیرون به جاش جیم بزنیم؟ آتوسا و آمیتیس:نه ماتیسا:بابا بیاین بریم ،شب کافه مهمون من. آمیتیس:من که پایم! آتوسا:من کیک شکلاتی هم میخوام! ماتیسا:خاک برسرتون که کل اختیارتون دست شکمتونه جمع کنین بریم. پاتوق ما یه راه رویی پشت دفتر مدرسه بود که و یه طرفش به بیرون راه داشت رمان عشق بچه های دبیرستانی...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان عشق بچه های دبیرستانی دنبال می کنید

برچسب : وارثان پارت 25,وارثان, پارت 21,فروزن پارت2,وارثان پارت27,وارثان پارت29, نویسنده : 2meri0romanf بازدید : 559 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 19:52